اگر مغرور شوید ، موفقیت به اندازه شکست خطرناک است
شنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۶
ساده ترین کار جهان این است که خودم باشم ، و دشوارترین کار جهان اینکه کسی باشم که دیگران میخواهند
Posted by Saeed at ۱۰:۵۹ 0 گفتار نیک
سهشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۶
دوشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۶
یکشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۶
به كودكي گفتند :عشق چيست؟ گفت : بازي
به نوجواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : رفيق بازي
.به جواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : پول و ثروت
به پيرمردي گفتند : عشق چيست؟ گفت :عمر
به عاشقي گفتند : عشق چيست؟ چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست
به گل گفتم: عشق چيست؟ گفت : از من خوشبو تره
به پروانه گفتم: عشق چيست؟ گفت :از من زيبا تره
به خورشيد گفتم عشق چيست؟ گفت: از من سوزنده تره
به نوجواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : رفيق بازي
.به جواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : پول و ثروت
به پيرمردي گفتند : عشق چيست؟ گفت :عمر
به عاشقي گفتند : عشق چيست؟ چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست
به گل گفتم: عشق چيست؟ گفت : از من خوشبو تره
به پروانه گفتم: عشق چيست؟ گفت :از من زيبا تره
به خورشيد گفتم عشق چيست؟ گفت: از من سوزنده تره
به عشق گفتم تو آخر چه هستي ؟؟.. گفت نگاهي بيش نيست
Posted by Saeed at ۱۶:۰۷ 0 گفتار نیک
دوشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۶
فردا شروع به كار خواهم كرد
روزي بازرگان موفقي از مسافرت باز گشت ومتوجه شد خانه ومغازه اش در غياب او آتش گرفته وكالاهاي گرانبهايش همه سوخته وخاكستر شده وخسارت هنگفتي به او وارد آمده است.
فكر مي كنيد آن مرد چه كرد؟ خدا رامقصر شمرد وملامت كردويا اشك ريخت؟
او با لبخندي برلبان ونوري بر ديدگان سر به سوي آسمان بلند كرد وگفت:
«خدايا ! مي خواهي كه اكنون چه كنم؟»
مرد تاجر پس از نابودي كسب پر رونق خود، تابلويي بر ويرانه خانه و مغازهاش آويخت كه روي آن نوشنه بود :
مغازهام سوخت
خانهام سوخت
كالاهايم سوخت
اما ايمانم نسوخته است
فردا شروع به كار خواهم كرد
فكر مي كنيد آن مرد چه كرد؟ خدا رامقصر شمرد وملامت كردويا اشك ريخت؟
او با لبخندي برلبان ونوري بر ديدگان سر به سوي آسمان بلند كرد وگفت:
«خدايا ! مي خواهي كه اكنون چه كنم؟»
مرد تاجر پس از نابودي كسب پر رونق خود، تابلويي بر ويرانه خانه و مغازهاش آويخت كه روي آن نوشنه بود :
مغازهام سوخت
خانهام سوخت
كالاهايم سوخت
اما ايمانم نسوخته است
فردا شروع به كار خواهم كرد
Posted by Saeed at ۱۰:۱۴ 0 گفتار نیک
اشتراک در:
پستها (Atom)