یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۵

گفتمش دل ميخري؟ پرسيد چند؟..گفتمش دل مال تو، تنها بخند خنده کرد و دل ز دستانم ربود، تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روي خاک افتاده بود، جاي پايش روي دل جا مانده بود

هیچ نظری موجود نیست: